تابستون
نوشته شده توسط : پریسا

 

5تیر89
رفتم با قطار خونه ی فامیلام که توی اهواز (شهر اتیش )بود .اون جا هر لحظش خاطره بود بعضی هاش خوب و بعضی هاش واقعا برای من دلخراش ولی من می خوام خوباشو توی اینجا ثبت کنم
اول از قطار شروع ی کنم که مثل جهنم گرم بود و توشم اب فروشی بود اونم بطریی 400تومن .می گن هر زجری که ما توی این دنیا بکشیم از گناهامون کم می شه من فکر کنم با اون قطار که کولر هاشم خرا ب بود و با اون گرمای وحشتناک اهواز تموم گناهام ریخت  .راستش وقتی به لحظاتی که از دست دادم فکر می کنم عصابم خورد می شه  دوست دارم لحظه لحظه ی اون روزا رو بنویسم اما وقتی یاد لحظه ی تلخ شب اخر می افتم دوست دارم زودتر فراموشش کنم .اصلا دیگه نمی نویسم .فقط اینو بگم که بهترین روز توی اون روزها 11تیر(روز تولدم)وبدترین شب هم شب همان روز(11تیر) بود.راستش الان بعد از اون سفر دوست دارم هر چی زودتر خودم تنهایی برم خونه ی امام رضا خدا کنه بتونم اخه یه بغضی گلومو گرفته

 

 

 





:: بازدید از این مطلب : 586
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 14 تير 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/commenting/avatars/parisa-310201.jpg
Saman.TanhaTarinTanha در تاریخ : 1391/3/22/1 - - گفته است :
سلام خواهرم نمىدونم از كجا وبتونو پيدا كردم چون اصلا لينكى نكردين اما وب ساده و بى شيله پيله اى دارين ، خوشم اومد و از اين مطلب حدس ميزنم كه شما هم عشق رو تجربه كرده باشين . اميداورم كه موفق باشين.
راستش من يه گروهى تشكيل دادم بنام " دلباختگان " لطفا بياين تو وبم و عقايدمو بخونين و اگه قبول داشتين و اگه دوست داشتين عضو بشين و افتخار يارى بدين و منو از طريق يك نظر مطلع كنين ، سپاسگزارم . سامان

/weblog/file/img/m.jpg
حمیدرضا در تاریخ : 1390/7/14/4 - - گفته است :
پریسا جون !اومدم توسایتت مطلبو بفهمم چه کنم با سایت خودم!

سلام!ها چیه مگه!یادم رفته بود دیگهجالب بود= من سایت موسیقی عشقم نیدونوم ازکجا شروع کنم اشتباهی مطلب جدید تو سایت شما چاپ شد داستان یه عشق بود 1!ادامش با تومن بی تقصیرم

ایراد از من نبود منو ببخشDD من معلم موسیقی ام واسه همون داستانهای عشقمو ،نواختم !میخوام توسایتم بذام نمیدونم چه کنم !وقت نوشتنش نیست! نواخته هامو میوام بذارم کمکم کن

/commenting/avatars/parisa-614977.jpg
حمیدرضا در تاریخ : 1390/7/14/4 - - گفته است :
پریسا جون !اومدم توسایتت مطلبو بفهمم چه کنم با سایت خودم!
سلام!ها چیه مگه!یادم رفته بود دیگهجالب بود= من سایت موسیقی عشقم نیدونوم ازکجا شروع کنم اشتباهی مطلب جدید تو سایت شما چاپ شد داستان یه عشق بود 1!ادامش با تومن بی تقصیرم
ایراد از من نبود منو ببخشDD من معلم موسیقی ام واسه همون داستانهای عشقمو ،نواختم !میخوام توسایتم بذام نمیدونم چه کنم !وقت نوشتنش نیست! نواخته هامو میوام بذارم کمکم کن


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: